عمل رشوه خوار. رشوت خواری. ارتشاء. (یادداشت مؤلف). عمل رشوه خوار. رشوه گیری. رشوه خوری. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به رشوت خوار و رشوه خوار و رشوت خواری شود
عمل رشوه خوار. رشوت خواری. ارتشاء. (یادداشت مؤلف). عمل رشوه خوار. رشوه گیری. رشوه خوری. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به رشوت خوار و رشوه خوار و رشوت خواری شود
آتشخوار. (مجموعۀ مترادفات ص 178). رشوه خوار. پاره گیر. رشوه خور. (یادداشت مؤلف) : این رشوت خواران فقهایند شما را ابلیس فقیه است گر اینها فقهایند. ناصرخسرو. و رجوع به رشوه خوار و رشوستان شود
آتشخوار. (مجموعۀ مترادفات ص 178). رشوه خوار. پاره گیر. رشوه خور. (یادداشت مؤلف) : این رشوت خواران فقهایند شما را ابلیس فقیه است گر اینها فقهایند. ناصرخسرو. و رجوع به رشوه خوار و رشوستان شود